نوشته شده توسط : نــ ـ ــوش آفــ ـ ــرین
سلاااااااام 
خوبید ؟دلم واستون یه زره شده چطورید ؟؟؟؟  !!
چطوری وبلاگ خوشگلم ؟ با قالب جدید چطوری ؟؟ کیف میکنی آره ؟ حالا میبینی بقیه وبلاگ ها صف میکشن میان خواستگاریت !!!
 امتحاناتم هنوز تموم نشده فردا بازم امتحان دارم و هنوزم لای کتابمو هم باز نکردم اومدم پای نت وبلاگو آپ کنم تا صبح بیدارم بعدا میخونم 
موقع امتحانات من خیلی عجیب غریب میشم !!!
خب در مورد با امتحانات بزارید تعریف کنم چی شد !!
سر کلاس نشسته بودیم امتحان داشتیم مراقب ما آقای عینک بود خلاصه اون برگه های امتحان رو پخش میکرد که صدای اهنگ پخش شد 
منم با خودم گفتم موبایل کدومو دیونه ایه که سایلنت نیست ؟!!
ولی چیزی نگفتم اهنگه قشنگ بود منم میخواستم هماهنگ با اهنگ سرمو تکون بدم یه زره بندری برم که دیدم این آقا عینک بالا سرم ایستاده و داره چپ چپ نگای من بدبخت میکنه
میخواستم بگم : من موبایلم تو کمدمه !!!
ولی چیزی نگفتم بغل من پرینسس بود دیدم داره هی منو نگاه میکنه و میزنه زیر خنده 
تعجب کرده بودم چه خبره ؟!!!
نگو که خاک عالم من دیونه ام پی تریم تو جیبم بودهههههههه
سریع دست کردم تو جیبم ببندمش که بازم آقا عینک برگشت نگام کرد ایندفعه میخواستم بگم : دوست پسرم نیست ام پی تریه!!
ولی چیزی نگفتم پرنسس هم که  بدبخت غش کرده بود از خنده خب قیافه عصبانی عینک خیلی خنده دار شده بود !!!
این از این روز قبل که امتحان دیگه ای داشتیم من لب تاپم رو با خودم برده بودم مدرسه نمونه سوال با بچه ها تمرینم کنیم 
خلاصه وقتی سوار اتوبوس شدم داشتم اهنگ گوش میدادم که یه بچه اومد بغلم گفت : نوشی اهنگ سوسن خانوم داری ؟
: تو ام پی تری نه ولی تو لب تاپم اره دارم 
زوق کرد و گفت : من میخوااام 
سریع لب تاپ رو باز کردم و ویدیو سوسن خانوم رو که داشتم رو واسش باز کردم اونم صداشو زد تا آخر !!!!!!!!!
تو اتوبوسم فقط من بزرگ بودم بقیه همه بچه های ابتدایی بودن همه جمع شدن بالا سرم و شروع کردن به رقصیدن !!!
منم با تعجب داشتم نگاشون میکردم چه اداهاییی ؟؟؟ چه استعدادی داشتن به به چشمم روشن با چه نازی هم میگفتن نگو نمیشه !! نه نمیشه !!!  سوسن خانوم ابرو کمون .. 
چه میدونم والله خودم هم اهنگش حفظ نیستم !!!
ولی خیلی باحال بود بابا ماماناشون کجا بودن ببینن از استعداد دختراشون فیض ببرن !!!هههه 
از قضا اون روز تولد راننده بود ولی اصلا خوشش نیومد و تا از شر من خلاص بشه منو اولین نفر رسوند خونه !! 
مواظب خودتون باشید دزد ندزدتون 
فعلاا بااای 

 

http://aks98.com/images/x7wadp95khp64uqgj5kj.gif

:: موضوعات مرتبط: خاطرات من , ,
:: بازدید از این مطلب : 1075
|
امتیاز مطلب : 251
|
تعداد امتیازدهندگان : 76
|
مجموع امتیاز : 76
تاریخ انتشار : 9 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : نــ ـ ــوش آفــ ـ ــرین

 سلاااااااااااام 

خیلیییییییییییییی دلم واستون تنگیده بود !! امتحاناتم شروع شده ولی خب منم دیگه اگه سری به اینجا نزنم و وبلاگ عزیز دلمو نبینم (گنوغ میشم )ههههههههههههههههههه

دلم واسه همه بچه ها تنگ شده دلم واسه همه تون تنگیده و بیشتر از همه دلم واسه پرینسس تنگیده کوشی چرا نیستی ؟؟!!!! 

خب از این حرف ها بگذریم داشتم میگفتم امتحاناتم شروع شده و دیگه منم باید برم خر خونی کردنمو شروع کنم 

راستی جمعه رفته بودم عروسی جاتون خالی انقدر خوش گذشت که نگووووووووو دو تا بودن لباس سیاه به تن داشتند خیلی با حال میرقصیدن به قول شبدیز مثل دو تا سوسک بودن که داتشن قر و فر میدادن من که خیلی خوشم اومده بود هماهنگ با هم میرقصیدن من حال کرده بودم !!

جز اون دو تا یه زن دیگه ای هم بود که خیلی جالب بود برام کلی پز و فیس و افاده ولی من هر چی نگاش کردم نفهیدم این خانوم داره میرقصه یا مثل بت وایستاده و داره میخنده ؟!؟! و لی نه انگاری که داشت میرقصید ولی چیجوری من حالیم نشد !! افقط وقتی به خودم اومدم که دیدم اهنگ تموم شد و خانوم فقط یه سه چهار سانتی متیری تغییر مکان داده بود !!!!

عجب رقص های عجیب و غریبی اومده هاااااااااااااااااا 

بچه ها اگه کم تر سر میزنم و کم تر اپ هانونو میخونم به بزرگی خودتون ببخشید اخه سرم حسابی شلوغه ولی بدونید بعد از این امتحانات دیگه از خداتون میشه من سرم شلوغ بشه انقدر به شما با سر بزنم که دست و پاتون بشکنه !!!

خب دیگه نمیدونم تا کی ولی مواظب خودتون باشید و منو فراموش نکنید بر میگردم همه تونو از دور میبوسم 

تا بعد از امتحانات ...

بای 

 

 

http://aks98.com/images/x7wadp95khp64uqgj5kj.gif

:: موضوعات مرتبط: خاطرات من , ,
:: بازدید از این مطلب : 1254
|
امتیاز مطلب : 139
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : 26 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : نــ ـ ــوش آفــ ـ ــرین

سلااااام
این چند روزا کامم خراب شده و نمیتونم بیام آپ کنم یا بیام وبلاگتون سر بزنم آپ هاتونو بخونم پس اگه دیدید سری نمیزنم فکر نکنید فوت کردم من زنده ام
خب از این بگذریم بریم سر اصل مطلب من خیلییییی خوشحالم میدونید چرا واسمون جشن فارغ التحصیلی گرفتن  خیلی برام خوش گذشت انقدر خوشحال شده بودم ..
 دیگه اون لحظه ها برام تکرار نمیشه کلی عکس ازمون گرفتن من که نمیدونستم به کدوم دوربین نگاه کنم و لبخند بزنم نزدیکی 20 نفر دوربین به دست داشتن از ما عکس میگرفتن
بعضی ها هم فیلم برداری میکردن من که چشام درد اومده بود از بس ازمون عکس گرفتن کیک جشنمون هم فقط یه قاشقش رو خوردم بقیه ش دیگه کجا رفت خودم هم نمیدونم
وقتی داشتم برمیشتم خونه خواهرم یه دختر کوچیک و ریزی رو به دنیا آورد "سارا" الهی من فداش شم

دیگه هر دفعه تولدش بشه من به یاد جشن فارغ تحصیلیم می افتم
خب من دیگه بزرگ شدم ولی هنوزم کوچیکم سال دیگه هم که پیش دانگاهی باید برم واااااااااای من از این رشته خوشم نمیاد خیلی سخته ادبیات !! زبان فارسی!!! فلسفه !!!! خدایا به دادم برس من بی گناهم
از الان که فکرشو میکنم سر درد میگیرم چه برسه که بخوام برم سر کلاسش بشینم !!! به نظر من اونوایی که رشته انسانی میرن مخ ان و ... منم مخم دیگه !!

از شعر و کتاب های فلسفی و رمان و از رونشاسی خیلی خوشم میاد ولی این رشته برام ترسناکه ... برام دعا کنید سال دیگه سر کلاس سکته نکنم !

حالا چون خیلی خوشحالم دوست دارم شما هم بخندید :

***************************************************

حیف نون به دوستش میگه کجا به دنیا اومدی؟ میگه: بیمارستان. حیف نون میگه آخی مریض بودی؟

***************************************************

یه خانواده شهرستانی واسه زندگی میان تهران به بچه خانواده میگن ، خونه هر کی در زدی نگو ( مویوم ) بگو منم۰ طرف میگه اگه بوگوم‎(منم) اونا از کجا بفهمن که ( مویوم ؟ )


***************************************************

چرا عاقل كند كاري كه بعدا خود به خود گويد خودم كردم كه لعنت بر خودم بادا بادا مبارك بادا..


***************************************************

حیف نون زن ژاپنى می گیره، هر وقت بهش نگاه می كنه می گه اگه خوابت میاد برو بخواب!
***************************************************

از یه روانپزشک پرسیدم: شما چه طور متوجه می شید که یه فرد روانی به بستری شدن احتیاج داره؟ گفت: ما وان حمام را پر از آب می کنیم، یه قاشق چایخوری، یه فنجان، و یک سطل جلوی روانی می گذاریم و ازش می خواهیم وان را خالی کند.
من گفتم: آدم سالم سطل رو انتخاب می کنه، چون بزرگ تره.
روانپزشک گفت: نه! آدم سالم درپوش چاه وان رو بر می داره... شما دوست داری تختت زیر پنجره باشه؟

***************************************************

تو مراسم ختم بلندگو می گه: مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین. حیف نون داد میزنه: مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می پوشیم!

***************************************************


حیف نون می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
حیف نون می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت یک دقیقه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
حیف نون می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
حیف نون می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟!

***************************************************

انشالله شما هم خاله یا دایی عمو یا عمه بشید خیلی چیز قشگیه مخصوصا وقتی میگن "خاله" الهــــــــــــــی من که خیلی دوست دارم !  

 


 

http://aks98.com/images/x7wadp95khp64uqgj5kj.gif

:: موضوعات مرتبط: خاطرات من , ,
:: بازدید از این مطلب : 1644
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : 19 ارديبهشت 1389 | نظرات ()